چشمک ستاره

سلام بچه هاخوب هستیدامروزتولدمن هست من یک کیک خریدم. بعدکه تولد را شروع کردیم من شمع ها را فوت کردم. خواهرمن هم شمع هارافوت کرد.بعدمن کیک را برش زدم. وقتی که موقع کادوها شد من خیلی خوش حال شدم.ناهید(دخترداییم)یک تراش رومیزی فانتزی خیلی قشنگ به من هدیه داد.پدرم کادواش رابه من داد.می دونیدکادوی من چی بود؟ یک چراغ مطالعه بود.بعدنوبت کادوی مادرم شد. مادرم به من یک خرس کوچولوداد.من تا نصف شب با خرس کوچولویم بازی می کردم. من در حین بازی خوابم برد.

سلام ...

سلام من ریحانه هستم من امسال به کلاس سوم می روم.امیدوارم درسال جدیددوستان زیادی پیداکنم. من دعامی کنم که همه ی بچه های دنیا شاد باشند. ...

روزی روزگاری در یک جنگل بزرگ، تعدادی کبوتر زندگی می‌کردند. در آن نزدیکی یک شکارچی هم بود که هر روز به سراغ این پرندگان می‌رفت و تورش را روی زمین پهن می‌کرد و وقتی پرنده‌ای روی تور می‌نشست آن را شکار می‌کرد. کبوترها از این موضوع خیلی ناراحت بودند،چون کم‌کم تعدادشان کم می‌شد و غم و غصه در جمع آنها نفوذ کرده بود.   یک روز کبوتر پیر، همه کبوترها را جمع کرد تا با آنها صحبت کند و بعد همگی با هم تصمیم بگیرند که چه کاری باید انجام دهند تا از دست این شکارچی بدجنس راحت شوند. هر کدام از کبوترها یک نظر می‌دادند و کبوترهای دیگر موافقتشان را اعلام می‌کردند. در بین آنها یک کبوتر دانا بود که در آخر جلسه به دوستانش گفت من فقط ی...

  يك روز باراني      ونوس كوچولو در شيراز بدنيا آمده بود ولي چون پدر ونوس يك پزشك بود ،   براي كمك به مردم نيازمند به بندرعباس رفته بودند تا پدرش بتواند به مردم كمك كند .   و از زماني كه ونوس كوچك بود هميشه زمستانها در جنوب كشور بودند . جنوب كشور هميشه هوا آف...

: شیر پلنگ بی دم، نه جو خورد،نه گندم. گشت زند توی باغ. دهد عسل به مردم. آن کدام حیوان آبزی است که قسمت دوم نامش نام یک ساز است؟ موجود سرد و بی جان. گیرد ولی دوصد جان. دهان تنگ و تاریک. گردن دراز و باریک. آن چیست که سرش را ببری زنده میشود؟p> آن چیست که گردن دارد اما سرندارد. دست دارد اما پای ندارد؟p> همه اطاق را پر میکند اما از سوراخ کلید بیرون میرود؟p> حیوان بسیار خطرناکی هستم که اگر برعکس اسمم را بنویسی رام میشوم؟p> کدام گیاه است که در باغ سبز در بازار سیاه و در آشپز خانه سرخ است ؟p> آن کیست که همه جا میرود ولی از خانه اش بیرون نمیرود؟ ...

...